بازاریابی چیست؟ اکثر مردم بر این باورند که بیشتر فرایندی تجربی بوده که میتوانند آنرا براحتی بدست آورند.اما سالهاست که بصورت علم در دانشگاه های معتبر جهان نیز از پر متقاضی ترین رشته های دانشگاهی است.زیرا این علم سبب تنوع شغلی برای فارغ التحصیلان آن شده است.
گسترش این علم و مشاغل مربوط به آن منجر به ایجاد انجمن بازاریابی آمریکا American Marketing Association (AMA) شد که یک مرکز حرفهای متشکل از اساتید بازاریابی است.از نظر فیلیپ کارتر (پدر بازاریابی مدرن و از اساتید انجمن AMA):«علم و هنرِ جستجو، ساخت و عرضه ارزش برای برطرف کردن نیازهای یک هدف خاص و در نتیجه دستیابی به بهره است»
جدیدترین تعریف بازاریابی از نظر انجمن بازاریابی آمریکا که در سال 2007 ارائه شد و در سال 2013 با بازنگری هم چنان مورد اتفاق نظر است:«بازاریابی مجموعه ی نهادها، فعالیت ها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط (اطلاع رسانی و کسب اطلاع)،تحویل و تبادل پیشنهادها مربوطند.مبادله هایی که برای مشتریان، شرکا و در مقیاس بزرگتر،جامعه، ارزشمند محسوب می شوند.»
تاریخچه بازاریابی
بازاریابی از آن دست شاخه هایی می باشد که افراد بزرگی از جمله احمد روستا در ان فعالیت داشته اند. تکامل مرحله به مرحله ی آن سبب شده است امروزه به یکی از قدرتمند ترین زمینه ها برای فروش باشد، تا جایی که در حال حاضر هر کسی که محصولی دارد باید این علم را بداند.
قدمت این علم به قامت تمدن بشر می باشد. شما ممکن است فیلم هایی را در خصوص تاریخ یونان باستان یا روم دیده باشید که دارای تصاویری از غرفه هایی شلوغ و کاسبانی فعال می باشد که درگیر خرید و فروش هستند. مطمئناً این کاسبان، فعالیت های خود را بازاریابی نمی نامیدند.
اصطلاح “بازاریابی یا مارکتینگ”، برای توصیف فعالیت های تجاری که درگیر خرید و فروش محصولات یا خدمات هستند استفاده می شود و در اواخر قرن نوزدهم مورد استفاده عموم قرار گرفت و همچنین مطالعه تاریخچه و خود بازاریابی به عنوان یک رشته دانشگاهی در اوایل قرن بیستم در مجامع علمی مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت.
بازاریابی به فعالیت هایی گفته می شود که شرکت ها برای افزایش خرید یا فروش محصولات یا خدمات خود انجام می دهند. مارکتینگ شامل فعالیت هایی مانند تبلیغات، فروش و تحویل محصولات یا خدمات به مصرف کنندگان یا مشاغل دیگر می باشد. متخصصانی که در بخش های مختلف یک شرکت فعالیت می کنند، به دنبال جلب توجه مشتریان خود از راه های مختلفی، از جمله تبلیغات هستند.
پس اگر از شما پرسیده شود که بازاریابی چیست با این مقاله می توانید پاسخ دقیق آن را بدهید. Marketing در هر کسب و کاری مهم است. زیرا کمک می کند که محصولات یا خدمات خود را بفروشید.
هدف نهایی تمام مشاغل، کسب درآمد است و این، کانال بسیار مهمی برای رسیدن به این هدف می باشد. در واقع بدون مارکتینگ بسیاری از مشاغل وجود نخواهند داشت!
بازاریابی، برطرف کردن نیاز مشتری با ایجاد سود است. فیلیپ کاتلر (پدر بازاریابی مدرن)
اصول بازاریابی
اصول بازاریابی، چندین رشته تجاری را شامل می شود. مارکتینگ از چهار اصل تشکیل شده است که به عنوان قلب استراتژیک هر فعالیت تجاری مطرح می شود.
این اصول که به عنوان 4P شناخته می شوند عبارتند از: محصول(product)، قیمت(price)، مکان(place)، تبلیغ(promotion). در واقع، بازاریابی در تمام فعالیت های مربوط به انتقال محصولات یا خدمات از تولید کننده (یا فروشنده) به مصرف کننده (یا خریدار) درگیر می باشد. از جمله این فعالیت ها می توان تبلیغات، حمل و نقل، انبارداری و فروش را نام برد.
نوین نظر کاتلردر مورد اهمیت 4p اینگونه بیان میکند:
با این وجود، آقای فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) که خیلیها او را بهعنوان پدر علم بازاریابی میشناسند، عقیده دارد که با وجود گسترش تکنولوژی و ورود شبکههای اجتماعی به بطن زندگی مردم، هنوز هم 4P آمیخته بازاریابی پادشاه است!
به طور خلاصه، بازاریابی تمام فعالیت هایی است که به آماده سازی محصول برای فروش انجام می شوند. در گذشته، بازاریابی بصورت مستقیم انجام می شد و فقط مسافران و رهگذران را درگیر می کرد، اما در دوران مدرن، مارکتینگ از طریق تلویزیون، اینترنت و سایر رسانه ها نیز انجام می شود.
مراحل بازاریابی
6 مرحله برای ایجاد یک برنامه بازاریابی عبارتند از:
مرحله 1: تجارت خود را بشناسید
هیچ شخصی، کسب و کار شما را به اندازه خودتان، خوب نمی شناسد،.زیرا ماموریت و اهدافی که به واسطه کسب و کارتان میخواهید محقق کنید فقط برای شما کاملا واضح و شفاف هستند. در این مرحله سعی کنید تا عملکرد کلی کسب و کار خود را مجددا بازنگری کنید. سوالاتی که می توانید در این مرحله از خود بپرسید عبارتند از:
- ساختار کلی کسب و کار شما چیست؟
- تجارت را بصورت آنلاین یا از طریق فروشگاه خود انجام می دهید؟
- انواع محصولات و خدماتی که ارائه می دهید چیست؟
- از چه کانالهایی برای فروش خدمات یا محصولات خود استفاده می کنید؟ و غیره.
برخی شرکت ها در این مرحله شروع به تجزیه و تحلیل کسب و کار خود می کنند تا نقاط قوت و ضعف سازمان و همچنین فرصت های رشد و تهدیداتی را که می تواند مانع پیشرفت آنها شود، پیدا کنند.
مرحله 2: تعیین بازار هدف
تعیین “بازار هدفمند“، عنصر اصلی در هر کسب و کاری می باشد. با تعیین بازار هدف می توانید استراتژی های بازاریابی موثر و موفق تری را در کسب و کار خود پیاده سازی کنید.بازار هدف به گروه مشخصی از مردم گفته می شود که قصد داریم پیام تبلیغاتی یا معرفی محصول را به گوششان برسانیم.
در این مرحله شما باید هر چیزی که درباره مشتری ایده آل خود می دانید ذکر کنید. مثلا اطلاعات دموگرافیک مشتریان خود را جمع اوری کنید؛ از جمله جنسیت، سن و اطلاعاتی مانند رفتارها و تصمیمات آنها را نیز عمیق تر بررسی کنید.
دلیل شناسایی مشتری ،اصل پارتو است:80 درصد کسب وکار شما از 20 درصد مشتریان شما حاصل می شود.البته این اصل برای تک تک محصولاتتان متفاوت است اما قانون پارتو در کل کسب و کارتان دست نخورده باقی مانده می ماند.
سوالاتی که می توانند در تعیین بازار هدف به شما کمک کنند :
- چرا آنها از شما خرید می کنند؟
- چه مشکلی را برای آنها حل می کنید؟
- وقت آزاد خود را چگونه سپری می کنند؟
- آنها اطلاعات مورد نیاز خود را از کجا بدست می آورند؟
مرحله 3: رقبا را تحلیل کنید
اگر نگران این باشید که آیا رقبای شما مشتریانتان را سرقت می کنند یا خیر، کسب و کارتان در آینده دچار مشکلات بسیاری خواهد شد و متأسفانه کسب و کارتان با این روش رشد نخواهد کرد.
احتمالاً شرکت هایی وجود دارند که در حال انجام کارهایی هستند که مشابه با کسب و کار شما است و این یعنی شما باید سخت تر و هوشمندانه تر تلاش کنید.
بنابراین در این مرحله باید به دنبال راه هایی برای متمایز کردن خودتان از رقبا باشید.درواقع باید یک برنامه بازاریابی داشته باشید، در ابتدا محصولات یا خدمات خود را بررسی کنید. سپس، محصولات یا خدمات خود را با رقبا مقایسه کنید. اینجاست که برگ برنده شما می تواند بازار رقیب را نیز از آن شما کند.
اما چه چیزی باعث ایجاد تمایز بین شما و رقبایتان می شود؟
ست گادین در کتاب گاو بنفش خود چنین توصیه می کند که خالق گاو بنفش با پذیرش خطر شکست ، مورد تمسخر قرار گرفتن، یا عدم تحقق رویاها ،وقتی کار را درست انجام دهد ، پاداش کلانی می گیرد.برای موفقیت در خلق گاو بنفش لازم است به 4 مرحله آگاهی داشته باشید :
- همیشه مشتریانتان را که با محصول خود تحت تاثیر قرار دادید در دفعات بعد با ویژگی های بهتر محصول غافل گیر کنید.
- به بازاریابانی که استخدام می کنید داستان و ابزار کافی بدهید تا ایده محصول شما را به درستی بفروشند.
- اگر محصولی به طور چشم گیر به سود آوری رسید ،تیم متفاوتی را برای کار روی محصولتان بگذارید.و سعی کنید گونه های متعدد آن محصول رو بوجود آورید.
- تماما تلاش کنید بعد از خلق یک گاو بنفش ،گاو بنفش دیگری نیز تولید کنید.
در نهایت می توانید از این تمایز، برای بهره برداری هرچه بیشتر در کسب و کارتان استفاده کنید. بررسی رقبا ممکن است برای شما ناامید کننده باشد، بخصوص زمانی که کسب و کارشان پررونق باشد، اما این یک گام مهم برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز شما است.
مرحله 4: اهداف بازاریابی خود را تنظیم کنید
اهداف بازاریابی نتیجه مستقیمی بروی اهداف فروش شما دارند.پس مسئله مهمی پیش می آید، آیا تفاوت بازاریابی و فروش را میدانید؟ می خواهید به چه اهدافی در بازاریابی خود دست پیدا کنید؟
آیا اهداف خاصی وجود دارد که می خواهید آنها را در اولویت قرار دهید؟ بسته به وضعیت فعلی و جاه طلبی های شما، اهداف می توانند بلندمدت (مانند دو برابر شدن فروش یا افزایش سهم بازار در یک سال) و یا کوتاه مدت(مانند گرفتن 100 دنبال کننده جدید در اینستاگرام) باشند.
شما میتوانید از اهداف کوتاه مدت به عنوان پله هایی برای تحقق اهداف بلند مدت خود استفاده نموده و نتایج شگرفی را برای کسب و کار خود رقم بزنید.
یکتانت کاتلر این موضوع را به این شکل شرح میدهد:
بازاریاب کسی است که بهدنبال یک پاسخ (مثلاً توجه، خرید، رای یا کمک مالی) از طرف دیگر ماجرا (مشتری بالقوه) است
مرحله 5: طراحی استراتژی بازاریابی
بعد از اینکه اهداف خود را بطور دقیق مشخص کردید، وقت آن است که استراتژی های بازاریابی را برای رسیدن به این اهداف تعیین کنید. در ابتدا اهداف خود را یادداشت کرده و سپس بطور کاملا مجزا بررسی کنید.
انجام این کار به شما کمک می کند تا دقیق تر متوجه شوید که برای هر هدف چه کارهایی باید انجام شود و سعی کنید آن کار را دقیق تر انجام دهید. همچنین از این طریق متوجه می شوید که آیا هدف شما واقع بینانه است و یا نیاز به کمی تغییر دارد.اهداف باید به شما انگیزه لازم را برای ادامه راه بدهند و نباید چنان دشوار باشند که شما را دلسرد کنند.
به عنوان مثال هدف زیر را در نظر بگیرید:
کسب حداقل 1000 دنبال کننده جدید در حساب اینستاگرام شرکت XYZ، تا 30 فروردین 1400.
مواردی که باید انجام شود:
- هر هفته، حداقل سه پست جدید در اینستاگرام ارسال شود.
- با پاسخ دادن به نظراتی که در زیر پست ها ارسال می شود، با کاربران درگیر شویم.
- از هشتگ های مرتبط با کسب و کارتان در زیر پست ها استفاده کنید تا ترافیک ارگانیک بیشتری به سمت پیج هدایت کنید.
- هر ماه برای دنبال کنندگان تان، مسابقه اینستاگرامی برگذار کنید.
مرحله 6: تعیین بودجه بازاریابی
برنامه ی مالی کسب و کار خود را در این مرحله کاملا شرح دهید و در قسمت بازاریابی، صرفاً روی فعالیت های مرتبط با مارکتینگ متمرکز شوید. در سال آینده قصد دارید چه مقدار برای بازاریابی هزینه کنید و آیتم های عملیاتی که در مثال بالا ذکر شد، چقدر هزینه خواهند داشت؟ مهمتر از همه، این بودجه از کجا تامین می شود؟
انواع بازاریابی
از نگاه کاتلر ده مورد وجود دارد که میتوان برای آنها بازاریابی کرد: 1)کالاها 2)خدمات 3)تجارب 4)رویدادها 5)افراد 6)مکانها 7)اموال 8)سازمانها 9)اطلاعات 10)ایده ها
اما این ده مورد به تنهایی انواع بازاریابی را ایجاد نمی کنند،بلکه اصول و نحوه انجام آن ها نیز باعث میشود که بازاریابی متنوعی بوجود بیاید که برای شما چند مورد مهم و کاربردی را به شرح زیر آورده ایم:
بازاریابی اجتماعی، از اصول بازاریابی تجاری است که برای دستیابی به یک خدمت اجتماعی استفاده می شود. هدف اصلی بازاریابی اجتماعی کسب سود اقتصادی نیست، بلکه هدف اصلی، ایجاد تغییر رفتاری انسان ها، در جهت منافع اجتماعی می باشد.
این اهداف می تواند شامل ترویج استفاده از کمربند ایمنی هنگام رانندگی، ترویج معاینات منظم بهداشتی، ترغیب افراد به واکسیناسیون فرزندانشان، درخواست از مردم برای ترک مصرف دخانیات و غیره باشد.
بازاریابی خدمات، بازاریابی مبتنی بر رابطه و ارزش می باشد و درواقع در این نوع از مارکتینگ، چیزی را به مشتری ارائه می دهیم که بیشتر ارزش است تا یک جسم عینی.
خدمات را نمی توان دید یا لمس کرد، بلکه فقط می تواند تجربه شوند. نمونه هایی از خدمات عبارتند از: بانکداری، بازاریابی بیمه، پذیرایی، خدمات پزشکی و غیره می باشند. ارائه خدمات بسیار متفاوت از ارائه محصولات هستند و به همین دلیل، برای موفقیت در بازار به استراتژی های متفاوتی احتیاج دارند.
طبق گفته انجمن بازاریابی آمریکا، “بازاریابی سبز، بازاریابی محصولاتی است که فرض می شود به محیط زیست آسیبی نرساند.” این نوع از مارکتینگ، شامل کلیه فعالیت هایی است که برای تولید و تسهیل هرگونه مبادله در جهت رفع نیازها یا خواسته های انسان طراحی شده باشد. به گونه ای که ارضای این نیازها و خواسته ها با حداقل تأثیر منفی بر محیط زیست ایجاد شوند.
فرض بازاریابی سبز این است که مصرف کنندگان بالقوه، “سبز بودن” محصول یا خدمات را به عنوان یک مزیت مشاهده می کنند و تصمیم خرید خود را براساس آن پایه گذاری می کنند.
حتی اگر برای محصولات سبز هزینه بیشتری بپردازند. بازاریابی سبز فقط شامل کالاها و خدماتی می باشد که سازگار با محیط زیست می باشند و این مهمترین مزیت رقابتی آن نسبت به سایر بنگاه هایی است که کالاهایی با ویژگی هایی غیر سازگار با محیط زیست تولید می کنند. برای مثال سیم شارژر موبایل های اپل که قابل تجزیه و بازیافت هستند، نمونه ای از بازاریابی سبز(Green Marketing) می باشد.
investopedia بازاریابی سبز را اینگونه تعریف می کند:
Green marketing refers to the practice of developing and advertising products based on their real or perceived environmental sustainability
بازاریابی سبز به تمرین توسعه و تبلیغ محصولات بر اساس پایداری محیطی واقعی یا درک شده آنها اشاره دارد.
در دنیای مدرن مارکتینگ، سازمانها به دنبال چشم اندازی فراتر از بازاریابی سنتی هستند و بازاریابی را به عنوان یک فرایند جامع و یک مؤلفه مهم اقتصادی در نظر می گیرند.
بازاریابی کل نگر شرکت را قادر می سازد که تلاشهای مارکتینگ خود را به عنوان یک “کل” مشاهده کرده و یک برنامه بازاریابی کامل تهیه کند. بازاریابی کل نگر تصدیق می کند که وقتی صحبت از مارکتینگ می شود، “همه چیز مهم است” و لازم است یک چشم انداز یکپارچه و گسترده نسبت به همه جنبه های بازاریابی وجود داشته باشد.
به فروش کالاها و خدمات که بصورت مستقیم انجام شود، بازاریابی مستقیم می گویند. شرکت های درگیر در بازاریابی مستقیم از طریق تکنیک های تبلیغاتی خاص، با مشتریان هدف خود، ارتباط مستقیم برقرار می کنند.
این نوع بازاریابی کمک می کند تا بتوانیم در تجارت روابط بهتری با مشتری برقرار کنیم. بازاریابی مستقیم، برتر از سایر انواع Marketing است زیرا به شرکت اجازه می دهد تا بصورت متمرکز، به بازارهای هدف خاصی دست پیدا کند.
با تبلیغات در رسانه های جمعی مثل تلویزیون، می توان به مخاطبان زیادی دست پیدا کرد، اما ممکن است که بخش عمده این مخاطبان، به محصولات شما علاقه ای نداشته باشند. بازاریابی مستقیم در اینجا یک مزیت بسیار مهم را دارا می باشد: فقط با آن افرادی تماس گرفته می شود که واقعاً به محصول شما علاقه مند هستند.
-
بازاریابی ویروسی | Viral Marketing
در بازاریابی ویروسی، مصرف کنندگان تشویق می شوند تا اطلاعات مربوط به کالاها یا خدمات شرکت را از طریق اینترنت به اشتراک بگذارند. معمولا محتوای ویروسی، دارای یک استراتژی جذاب می باشد، اما تا حدودی به شانس و خلاقیت نیز مرتبط است.
بازاریابی ویروسی عبارت است از فروش بالقوه کالاها یا خدمات از طریق محتواهایی که مانند ویروس، از فردی به فرد دیگر و سریع گسترش می یابند. ایده اصلی در بازاریابی ویروسی این است که خود کاربران برای به اشتراک گذاشتن محتوا، تصمیم می گیرند. شبکه های اجتماعی به دلیل سرعت و سهولت در اشتراک گذاری اطلاعات، مکانی مناسب برای این نوع بازاریابی محسوب می شوند.
از متداول ترین محتواهایی که اخیرا بصورت ویروسی گسترش پیدا کردند را می توان به فیلم های احساسی، شگفت آور، خنده دار در یوتیوب و اینستاگرام اشاره کرد، که سپس در فیس بوک، توییتر و کانال های دیگر به اشتراک گذاشته شدند.
بازاریابی ویروسی یک استراتژی مناسب برای کسب و کارهای است که از شبکه های اجتماعی برای تبلیغ یک محصول استفاده می کند و دقیقاً به همان روشی انجام می شود که یک ویروس از یک شخص به شخصی دیگر انتقال می یابد.
-
بازاریابی دیجیتال | Digital Marketing
بازاریابی همواره به این مساله میپردازد که چگونه در زمان مناسب و مکان مناسب با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. یعنی شما باید جایی به سراغ مخاطبان بروید که اکثر وقت خود را در آنجا سپری می کنند.
با توجه به نفوذی که این روز ها اینترنت در زندگی ما پیدا کرده است و بسته به شرایطی که بر جامعه حکم فرما است از قبیل کرونا و محدودیت های ترددی و … استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی و همچنین خرید از این بستر های آنلاین، روز به روز و بیش از پیش در حال گسترش می باشد.
دیجیتال مارکتینگ به هر شکلی از بازاریابی اشاره دارد که در بستر دیجیتال صورت می پذیرد و کسب و کارها از کانال های دیجیتالی نظیر موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی، ایمیل و وبسایت ها و اپلیکیشن های دیگر برای برقراری ارتباط با مشتریان فعلی و آتی خود استفاده میکنند.
-
بازاریابی عصبی | Neuromarketing
بازاریابی عصبی، پیوند تکنولوژیهای حوزه پزشکی با دنیای مارکتینگ و کسب و کار می باشد.
محققان از عکس برداری مغزی استفاده می کنند تا دلایل و چگونگی تصمیم مشتریان در مورد محرک ها را بفهمند و بدانند کدوم قسمت مغز آنها را تحریک به اقدام مورد نظر خود می کند. آنها با استفاده از تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (FMRI) تشخیص میدهند که مغز چطور نسبت به یک محصول واکنش نشان میدهد. اما FRMI چیست؟ NBML تصویرسازی تشدید مغناطیسی را این گونه توضیح می دهد.
اکسیژن توسط هموگلوبین به نورونها تحویل داده میشود. وقتی فعالیت نورونی افزایش مییابد، تقاضا برای اکسیژن توسط نورون ها بالا می رود، در نتیجه جریان خون در محل فعالیت نورونها افزایش می یابد. هموگلوبین حاوی اکسیژن خاصیت مغناطیسی دارد. این ویژگی خون باعث ایجاد تفاوت کوچک در سیگنال تشدید مغناطیسی (MR) میشود. از آنجا که میزان اکسیژن خون بسته به سطح فعالیت نورونی تغییر می کند، میتوان از این تغییرات برای ثبت فعالیت مغزی استفاده نمود. از آنجا که در این نوع تصویربرداری فعالیت مغزی ثبت میشود، به آن تصویر برداری تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) گفته میشود.
به عنوان مثال؛ از بین چند محصول کدام یک مغز را جذب کرده و میل به خرید آن را بیشتر میکند. محصولی که مغز دستور خرید آن را میدهد، میتواند دارای رنگی خاص یا بسته بندی خاصی باشد. هدف بازاریابی عصبی، تعیین این محرکها و اجرای آنها روی محصول، به منظور جذب مشتری می باشد.
بازاریابی شبکه ای، به عنوان بازاریابی چند سطحی نیز شناخته می شود. بازاریابی شبکه ای، یک مدل تجاریست که شامل یک شبکه هرمی از افرادی است که محصولات یک شرکت را می فروشند.
در واقع بازاریابی شبکه ای، یک ساختار هرمی از آدم هایی می باشد که حقوقی دریافت نمی کنند و هر زمان که خود شخص یا شخصی که در زیر مجموعه او در هرم قرار دارد فروشی انجام دهند، پورسانت دریافت می کنند. مشتری ها و فروشنده ها در این هرم معمولا خانواده، دوستان و آشنایان هستند و این چرخه به همین ترتیب ادامه می یابد.
شرکت های ایرانی و خارجی زیادی در زمینه بازاریابی شبکه ای فعالیت می کنند که یکی از شناخته شده ترین آنها در ایران شرکت نفیس می باشد.
اینکه فعالیت های این شرکت قانونی بوده و همچنین دارای مجوز می باشد یا خیر را در مقاله بازاریابی شبکه ای شرکت نفیس می توانید بخوانید.
اگر شما صاحب یک کسب و کار باشید، شاید این سوال برایتان پیش بیاید که مشتریان شما بیشتر به خرید چه چیزی علاقه مند هستند، چگونه خرید می کنند، در فضای آنلاین بر روی چه چیزی کلیک می کنند و یا چه چیزی را به اشتراک میگذارند.
بدانید که رفتار هر فردی نشئت گرفته از تیپ شخصیتی آن فرد می باشد و شما به عنوان یک کسب و کار باید بتوانید با استفاده از آن رفتار ها به بهترین شکل ممکن با مشتری و مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید.
برای این منظور فقط کافی است با حوزه بازاریابی روانشناختی آشنا شده تا بتوانید مخاطبان خود را بهتر بشناسید و علت رفتار و کارهای آنها را در وبسایتها و شبکههای اجتماعی درک کنید.
سایت study در باب اهمیت بازاریابی روانشناختی اینگونه می گوید:
Psychology is important in marketing because it helps marketers better understand their target customers and their motivations. It enables marketers to craft more effective messages, tailored to the needs and wants of their target audiences.
روانشناسی در بازاریابی مهم است زیرا به بازاریابان کمک می کند تا مشتریان هدف و انگیزه های آنها را بهتر درک کنند. بازاریابان را قادر میسازد تا پیامهای مؤثرتری را متناسب با نیازها و خواستههای مخاطبان هدف خود ایجاد کنند.
اهداف بازاریابی
برنامه های بازاریابی، بر اساس پایه ای از اهداف ایجاد می شوند تا مهمترین نیازهای تجاری شرکت را نشان دهند. این اهداف می توانند موارد زیر باشند:
-
برای افزایش آگاهی از برند
- هر برند، مانند انسان دارای شخصیت می باشد. اگر هدف شما بالا بردن سطح آگاهی از برند باشد، باید قبل از هر چیز بفهمید که شخصیت برند شما چیست.
- زمانی که قصد دارید برای رسیدن به این هدف، استراتژی تدوین کنید، باید تمام مکان هایی که مشتریان شما بیشترین وقت خود را در آنجا می گذرانند را مشخص کنید. شبکه های اجتماعی به شما بستری برای ارتباط با مخاطبان هدف را فراهم می کنند. پس می توانید برای حضور در شبکه های اجتماعی استراتژی لازم را تدوین کنید.
-
ایجاد سرنخ های با کیفیت
فروش هر سازمان، به یک جریان مداوم از مشتری های جدید بستگی دارد. بازاریابی، تنها منبع به دست آوردن اطلاعات مشتریان با کیفیت نیست، اما به جرات می توان گفت که حجم فروش شرکت، به کیفیت اطلاعات مشتریان نیز بستگی دارد که وظیفه بدست آوردن این اطلاعات با بازاریابان شرکت می باشد.
این اطلاعات می تواند از وب سایت شرکت ها یا فروشگاه ها و … بدست آیند. یکی از بزرگترین چالش هایی که هر بازاریاب با آن روبروست، بدست آوردن اطلاعات با کیفیت مشتری می باشد که برای فروش مناسب باشند.
فرقی نمی کند که در چه صنفی در حال فعالیت هستید. اینکه به عنوان یک متخصص در حوزه خودتان شناخته شوید، پایه ای ترین نیاز کسب و کار شما برای حضور در بازار محسوب می شود. براساس تحقیقات انجام شده، 60٪ از خریداران گفته اند که حس متخصص بودن که از طریق درست راهنمایی کردن حاصل می شود، آنها را متقاعد می کند که شما در کسب و کارتان بهترین هستید و باعث شده است، محصولی را که حتی برای خرید در نظر نگرفته بودند را خریداری کنند.
مهمترین چیز در هر کسب و کاری این است که مشتریان، از ما خوشحال و راضی باشند، سفر مشتری خوبی داشته باشند و در نهایت همه این عوامل باعث شود که شما را تبلیغ کنند.
ارزش مشتری که به معنای اعتباری بوده که محصولتان برای مشتریان ایجاد کرده است. خریدارانی که راضی باشند، نه تنها دوباره از شما خرید خواهند کرد، بلکه شما را به دوستان و همکارانشان نیز معرفی می کنند.
پس اگر بخواهیم مفهوم ارزش مشتری را به نحوی دیگر بیان کنیم میتوانیم بگوییم که برابر است با سودی که مشتری از خرید محصول می برد منهای هزینه ای که مشتری بابت خریدش می کند.که اگر بخواهید افزایش ارزش مشتری داشته باشید باید سودی که مخاطبتان می برد نیز بیشتر از هزینه هایش باشد.برای رسیدن به این هدف، شما کارهای زیادی می توانید انجام دهید. ولی قبل از هر چیز اطمینان حاصل کنید که اطلاعات کافی و بروز از هر مشتری در اختیار دارید؟
CLV (customer lifetime value ) اگر به خوبی پیش رود نتایجی از قبیل داشتن مشتریان وفادار یا جذب بیشتر مشتریان را در بر خواهد داشت.
تمرین ساده برای این مرحله آن است که به عنوان کسی که مشتری کسب وکار شماست ،به فرض اینکه از هیچ استراتژی و برنامه داخلی شرکت و محصولاتتان خبر ندارید وارد عمل شده و ببینید، بر اساس چه معیارهایی به این نتیجه می رسید که شرکت به نفع و رفع نیازتان عمل می کند یا خیر؟
آیا خدمات پس از فروش قوی دارید؟
آیا محصول شما با ویژگی های فرد مخاطب سازگاری دارد؟
آیا پیگیری های استفاده از محصول و نتیجه گیری از محصول را دارید؟
منابع :کتاب ثبت امتیازات از کلایو هامبی و وبسایت جاوید مقدمی
آمیخته بازاریابی چیست؟
منظور از آمیخته، ترکیب اجزای مختلف یک سیستم برای ایجاد یک نگرش در جهت تاثیر گذاری هرچه بیشتر بر روی مشتری است. آمیخته بازاریابی دربرگیرنده تمام فعالیت هایی است، که یک سازمان برای افزایش تقاضای محصولات خود انجام می دهد.
استراتژی بازاریابی چیست؟
استراتژی در لغت به معنی علم اداره کردن امکانات با داشتن برنامه جهت رسیدن به اهداف معین است.که در بازاریابی با دو قدم مهم انجام می شود:ابتدا با درک شرکت خود و دوم درک بازار.
البته این دو اقدام باعث داشتن استراتژی رقابتی کامل و همه چی تمام نیست فقط شمارا در مسیر متمایز و منحصر به فردی رو به سوی موفقیت قرار می دهد.در رابطه با اهمیت انتخاب استراتژی درست به این نکته باید اشاره کرد،که ممکن است یک مسیر غلط محصول عالی شما را ازبین ببرد !پس حتما از کسانی که در این مرحله تبحر دارند کمک بگیرید.
استراتژی های بازاریابی به تفکر منسجمی نیاز دارند که توانایی و قابلیت های بالفعل و بالقوه را برای برخورد با مشکلات وبهره برداری از فرصت ها بکار گیرد.
هر نوع استراتژی دو بخش عمده دارد : بازارهدف و جایگاه یابی
- بازار هدف به معنی تقسیم بازارها به بخش بندی های مناسب است که انتخاب درست با دقتی را برای هدف گذاری می طلبد.برای تفهیم بهتر، میوه های یک درخت را در نظر بگیرید که تعدادی رسیده هستند و تعدادی خام (مشابه محصولات شما که ممکن است تعدادی عالی و کارشده قدیمی و تعدادی عالی و تازه وارد بازار شده باشند).تعدادی از میوه ها در شاخ و برگ پایین و تعدادی در بالاترین نقطه این درخت قرار دارند.اکنون افرادی که میخواهند به محصولات این درخت درسترسی داشته باشند میتوانند به این شکل تقسیم بندی شوند: 1)افرادی که فقط به میوه های شاخ وبرگ پایین دسترسی دارند .
2)افرادی که ابزار داشته و به میوه های بالاتر دسترسی دارند.
3)افرادی که میوه های قسمت بالاتر را دوست دارند.
4)افرادی که میوه های تازه را دوست دارند.
5)افرادی که برای کاربرد دیگر از میوه ها استفاده میکنند و…
هرچند که میتوان در بخش تقسیم بندی بازار هدف دسته های زیادی ایجاد کرد اما همانطور که قبلا هم گفته شد بسیار مهم است که این تقسیم بندی با انتخاب درست و با دقتی در راستای هدف گذاری های شما انجام شود.
- جایگاه یابی به معنی این است که چطور در ذهن بازارهای هدفتان درک می شوید و یا درک خواهید شد؟ ایده آل ترین حالت ممکن در بخش جایگاه یابی،جایی است که مشتری واقعی نیازمند است و رقابت کمی هم وجود دارد.مثال این موضوع، در جایگاه یابی مجدد شرکت اینتل کاملا قابل مشاهده است.او جایگاه «محصولاتی با کیفیت بالا» را به «رهبر و پیشرو در پیشرفت های تکنولوژیک» تغییر داد و محصولات جدیدی را روانه بازار کرد.
در این زمینه استراتژی های رشد، ماتریس انسوف (Ansoff) 4 گزینه برای داشتن رشد بهتر ایجاد کرده است:
- فروش بیشتر محصول موجود، در بازارهای موجود
- بازارهای جدید
- فروش محصول جدید در بازارهای موجود
- فروش محصولات جدید در بازارهای جدید
مدیریت بازاریابی چیست؟
مدیریت مارکتینگ، فرصت های بازار را شناسایی کرده و با تدوین استراتژی های مناسب، سعی در استفاده و سودآوری از آنها را دارد. مدیریت بازاریابی باید برنامه های مارکتینگ سازمان را پیاده سازی کرده و به طور مداوم اثربخشی آنها را ارزیابی کند و نواقص موجود در اجرای برنامه های بازاریابی را حذف کند. در واقع مدیریت بازاریابی با هدف بالابردن کارآیی فعالیتهای مارکتینگ شرکت انجام می شود.
مدیریت بازاریابی، مانند سایر زمینه های مدیریت، شامل عملکرد، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل است و روند ارائه کالاها و خدمات از فروشنده به خریدار را مدیریت و تسهیل می بخشد.
در واقع مدیریت بازاریابی هر شرکت، فرآیند تصمیم گیری، برنامه ریزی و کنترل جنبه های مختلف بازاریابی یک شرکت را در بر می گیرد. مفهوم بازاریابی شاید ساده باشد اما اجرای آن بسیار دشوار می باشد. اگر یک شرکت بتواند فعالیت های بازاریابی خود را به شکلی مدیریت کند تا ترجیحات مشتریان خود را سریع تر تشخیص داده و برآورده کند، در نتیجه می تواند سریع تر به اهداف خود برسد.
چگونه برنامه بازاریابی داشته باشیم؟
بازاریابان یک جمله معروف دارند: “اگر نمی دانید که به کجا می روید، هر جاده ای شما را به آنجا می برد.” بدون برنامه ریزی و استراتژی صحیح، چگونه می توانید متوجه شوید که به کجا می روید یا برای رسیدن به آنجا چه کارهایی را باید انجام دهید؟
در اینجا پنج مرحله برای تدوین برنامه بازاریابی آورده شده است:
مرحله 1: اهداف تجاری خود را مستند کنید
تیم بازاریابی باید از مدیریت شرکت بخواهد اهداف تجاری خود را برای 1 تا 3 سال آینده تعریف کنند.
اهداف بازاریابی بایدSMART باشند. یعنی مشخص باشند(Specific)، قابل اندازه گیری باشند(Measurable)، در دسترس باشند(Achievable Or Attainable)، مناسب و مرتبط باشند(Relevant) و نهایتا زمان دار باشند(Time bounded).
مثلا اهداف زیر را در نظر بگیرید:
- درآمد خط محصول را در مدت 12 ماه به 5 میلیارد تومان افزایش دهید.
- طی دوسال آینده، درآمد شرکت از طریق توزیع کننده گان دوبرابر شود.
- تا پایان سال سود شرکت از 25 درصد به 30 درصد افزایش یابد.
مرحله 2: SWOT و بودجه خود را مشخص کنید
شما به برنامه مارکتینگ نیاز دارید تا میزان مشخصی از اطلاعات مشتریان جدید را دریافت کرده و با ایجاد فرصت های جدید و رشد کسب و کار، به بخش فروش کمک کنید.
شما باید بتوانید با بودجه محدودی که در اختیار دارید، مخاطبان و مشتریان هدف خود را راضی نگه دارید. یک قاعده کلی در مشخص کردن بودجه بازاریابی وجود دارد که بیانگر این است که: 6 تا 12 درصد از درآمد ناخالص شرکت شما به بودجه مارکتینگ اختصاص دارد. در این مرحله باید SWOT برنامه بازاریابی خود را مشخص کنید.
یعنی وضعیتی که در آن هستید را مشخص کنید (نقاط قوت(strengths)، نقاط ضعف(weaknesses)) و همچنین فرصت ها (opprtunitiess) و تهدید هایی(threats) که روبروی شما و شرکتتان قرار دارند را تشخیص دهید. راه دستیابی به همه اینها، استفاده از یک رویکرد مارکتینگ هوشمندانه است که یک استراتژی بازاریابی و برنامه اجرایی درست را برای رسیدن به اهداف تجاری شما ایجاد کند.
مرحله 3: پرسونای مشتریان هدف خود را تعریف کنید
شما باید با تعریف پرسونای مشتریان، رویکرد مارکتینگ خود را تعیین کنید. زیرا برای تمام مشتریان نمی توان از یک پیام بازاریابی یکسان استفاده کرد.
پرسونای مشتری، نمایش تخیلی از مشتریان ایده آل شما را براساس داده های جمعیتی، رفتار آنلاین، تحصیلات، انگیزه ها، نگرانی ها و غیره در بر می گیرد. به عنوان مثال، شما ممکن است یک پرسونا از شخصیت یک مدیر اجرایی شرکت را تعریف کنید که به هزینه و پشتیبانی طولانی مدت، اهمیت زیادی می دهد.
اولین قدم برای تدوین پرسونای مشتری، استفاده از طوفان مغزی است. سپس افرادی را که نیازهای مشابه یا نقش های مشابهی دارند شناسایی کرده و آنها را ادغام کنید. هنگامی که طوفان مغزی به پایان رسید، پروسنای واقعی مشتریان بدست می آید.
مرحله 4: اهداف بازاریابی خود را توسعه دهید
با توجه به استراتژی تجاری که تعیین کرده اید و همچنین مشخص شدن فرصت ها و پرسونای مشتریان، اکنون آماده اید تا اهداف بازاریابی خود را توسعه دهید. تنظیم اهداف، برای تمرکز کردن شما بر روی بودجه ی محدودی که در اختیار دارید و مشتریانی که از پتانسیل بیشتری برای خرید برخوردار هستند، بسیار مهم است.
مرحله 5: کمپین های خود را ایجاد کرده و برنامه فعالیت خود را مشخص کنید
اکنون که اهداف بازاریابی خود را ایجاد کرده اید و بودجه مارکتینگ مشخص شده است، آماده اید که برنامه بازاریابی خود را تدوین کنید. موثرترین روش برای تبدیل استراتژی بازاریابی به یک برنامه اجرایی، استفاده از کمپین است. یکی از مهمترین کمپین ها کمپین محتوایی می باشد.
کمپین ها می توانند دامنه وسیعی از اهداف را پوشش دهند. آنها می توانند برای معرفی یک محصول یا برای افزایش سهم بازار یا افزایش ترافیک وب سایت پیاده سازی شوند.
اگر نمی دانید چطور کمپین تشکیل بدهید پیشنهاد می کنیم این کار را به ما بسپارید.
نتیجه گیری
در این مقاله آموختید که بازاریابی(marketing) چیست و انواع بازاریابی را یاد گرفتید. امیدواریم که این مقاله پاسخ کاملی برای سوالات شما بوده باشد. با بیان دیدگاهتان درمورد بازاریابی چیست پایین این مقاله، می توانید به دیگران در مسیر یادگیری کمک کنید.
سوالات متداول
✔ بازاریابی چیست؟
بازاریابی مجموعه ی نهادها، فعالیت ها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط (اطلاع رسانی و کسب اطلاع)،تحویل و تبادل پیشنهادها مربوطند.مبادله هایی که برای مشتریان، شرکا و در مقیاس بزرگتر،جامعه، ارزشمند محسوب می شوند.
✔ آمیخته بازاریابی چیست؟
آمیخته بازاریابی دربرگیرنده تمام فعالیت هایی است، که یک سازمان برای افزایش تقاضای محصولات خود انجام می دهد.
✔ استراتژی بازاریابی چیست؟
استراتژی های بازاریابی به تفکر منسجمی نیاز دارند که توانایی و قابلیت های بالفعل و بالقوه را برای برخورد با مشکلات وبهره برداری از فرصت ها بکار گیرد.
✔ مدیریت بازاریابی چیست؟
مدیریت بازاریابی، فرصت های بازار را شناسایی کرده و با تدوین استراتژی های مناسب، سعی در استفاده و سودآوری از آنها را دارد.
:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0